به گزارش شهرآرانیوز، در سال ۱۹۷۰ شهری به نام پانتیفرکت واقع در انگلستان خانهای تسخیر شده را در خود جای داده بود، البته با استناد به اتفاقهایی که در آنجا رخ داده است، این روح را با اسامی مختلفی صدا میزدند از قبیل خبیثترین روح تاریخ اروپا یا روح پانتیفرکت. برخی از افراد هم آن را راهب سیاهپوش پانتیفرکت صدایش میکردند، زیرا مردم تصور میکردند که این روح متعلق به راهبهای است که در قرن ۱۶ میلادی به قتل رسیده است.
سید مهدی شربتی که نمایشنامه «پانتیفرکت» را بر اساس طرحی از علیرضا پاکدلیان نوشته شاید بتوان گفت کمی موفق بوده و داستانی را از دل لندن به صحنه نمایش تبدیل کرده است.
مهسا قدیمی که اولین گام خود را در زمینه کارگردانی تجربه میکند، روی متن خطرناکی دست گذاشته است. اولین تجربه آن هم در ژانر وحشت و ترس جسارت بالایی را میطلبد که کارگردان تمام عواقب این ژانر را با دل و جان میپذیرد.
در ابتدای نمایش تماشاچیان به جشن هالووین میشوند (هالووین روز اول مراسم سهروزه آلهالوتاید است که مناسبتی در تقویم کلیسا برای بزرگداشت یاد درگذشتگان، از جمله قدیسان، شهیدان مسیحی و دیگر مؤمنان درگذشته است. مردم در شب هالووین لباسهای مبدل ترسناک و خندهدار میپوشند، آتشهای بزرگ درست میکنند و قصههای ترسناک تعریف میکنند.) و از همان ابتدا تماشاچی میپذیرد که با یک نمایش معمولی و رئالیستی روبرو نیست و باید خود را برای یک نمایش ترسناک آماده کند.
مهسا قدیمی با نگاهی هوشمندانه نمایش را در سه بخش روایت میکند: بخشهایی که با ارواح سر و کار داریم که با بازی احمد ریحانه (جاناتان) از پیشکسوتان تاتر، سید مهدی وحیدی (هریسون) و سمیه سعیدی (راهبه ماریا) با صداهایی که توسط هدمیک توسط حسام انوشیروانی صدابردای شده فضای دلهره آوری را بر روی صحنه طنین انداز میکند.
بخشهای حرکات فرم (پرفورمنس) که در جای جای نمایش استفاده شده تا تماشاچی در گیر یک نواختی نشود گرچه که شاید بتوان گفت احسان دبیر به عنوان طراح حرکات در این زمینه زیاد موفق نبوده است، زیرا در بعضی فرمها تکرار مکررات را شاهد هستیم؛ و بخش اصلی که بازیگران زمان حال را بازی میکنند.
مایکل (حامد یزدی) و سوفیا (مهسا قدیمی) که سکان داران اصلی نمایش هستند و در اصل میزبان میهمانی هالووین سه تن از دوستان خود، اسکار (امیرحسین ملک)، جولیا (محبوبه راد)، آنا (صفورا طاهری) هستند. در واقع هر کدام از آنها کینهای بر دل دارند که بوی خون میدهد در این میان مهدی بالودان در نقش کارل که نخستین تجربه بازیگری خود را به خوبی ایفا کرده است، پیرمردی است که سعی دارد تا میهمانان را از خطری که در پیش روی آنهاست آگاه کند، اما راه به جایی نمیبرد.
نمایش پر از سر و صدا و فریادهای بیهوده است به قدری که در بعضی از قسمتهای نمایش ذهن تماشاچی بهم میریزد و اذیت میشود البته اگر مهسا قدیمی در جایگاه کارگردان به عمد میخواسته این اتفاق بیفتد تا تماشاچی در فضای ترس و دلهره قرار بگیرد، میتوان گفت که کاملا موفق بوده است.
سید وحید حمیدزاده یک دکور عظیم شامل نمای داخلی یک عمارت یا شاید کلیسا، دیوارهای در انتهای صحنه با یک قاب آینه، دو راه پله در دو طرف و یک میز فلزی در جلو صحنه را با المانهای هالووین برای این نمایش تدارک دیده است، اما این دکور ثابتی است که استفاده و کاربردی چندانی را در آن نمیبینم و شاید بتوان گفت تنها جذابیت بصری آن بزرگ بودن و صفحههای گردان ارواح است.
محمود کریمی که چندی پیش نیز نشان درجه دو هنری طراحی نور را از آن خود کرده بود با طراحی نور هوشمندانه زرق برق خاصی را به صحنه نمایش داده است. از نورپردازی خاصی در المانهای هالووین تا نورهایی که از کنار برای حرکات فرم به کار رفته است . تلفیق آنها با نور جلو صحنه سایههایی زیبا را ایجاد کرده است.همچنین استفاده از نور پایین (foot lighting) برای ایجاد حالت ترس و وحشت و فضای تعلیق کاربرد به سزایی دارد و میتوان گفت در این زمینه خوب عمل شده است.
مریم رستگار که دانش آموخته رشته چهرهپردازی و گریم است وظیفه سنگینی را در نمایش پانتیفرکت بر عهده دارد. در این سبک نمایش طراح گریم برای طراحی چهره بازیگران زمینه بسیار وسیعی دارد. فُنهای روشن و رنگی، مات و براق، سیاه و سفید، کلاه گیس، فضاهای سورئالیستی دنیای مردگان، گریمهای ارواح سرگردان و. روح تماشاگر را تسخیر میکند.
محبوبه سلطانی که از طراحان لباس برجسته تئاتر، سینما و تلویزیون است، سعی داشته تا در برخی قسمتهای نمایش ما را به قرنهای ۱۶ و ۱۷ میلادی ببرد. از لباسهای بلند زنانه تا کتهای فراک مردانه و همچنین شنلهای آزاد بازیسازها که تلاش شده بازیهای پر حرکت را محدود نکند، همگی از ویژگیهای مثبت طراحی لباس بهشمار میروند.
در پایان باید گفت کار در ژانر ترسناک در آن هم در تئاتر، یک جور راه رفتن بر روی لبه تیغ است و در این زمانه انتخاب ژانر معمایی و ترسناک در مقابل بینندگانی که با انواع رسانهها سر و کار دارند و بر آورده کردن سلیقه و نیازشان کار بسیار دشواری است. مهسا قدیمی با شروع تجربه کارگردانیاش در این راه، قدم در مسیر پر فراز و نشیبی گذاشته است و امید است در آیندهای نه چندان دور شاهد کارهای بیشتری از این کارگردان جوان باشیم.
نوشته سعید صبوری